معنی چاله بنی - جستجوی لغت در جدول جو

چاله بنی

فرهنگ گویش مازندرانی

چله بری

عملی که در آن جام چهل کلید را پر آب می کنند و دعاهایی می خوانند و آن آب را بر سر زن نازا می ریزند

فرهنگ فارسی عمید

چاه بن

بن چاه، ته چاه، تک چاه

فرهنگ فارسی عمید

چاله باغ

(لَ)

ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان ساوه که دارای 10 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)

لغت نامه دهخدا

چانه بند

(سِ خوا / خا)

باشماق. زنخ بند. یاشماق. خمار. چیزی از اقسام پارچۀ نخی، پشمی یا ابریشمی که بعض مردان یا زنان چانه را بدان وسیله بندند. چیزی شبیه به یاشماق زنان را. چیزی که غالباً زنان ترک یا بعض زنان ایلاتی بچانه بندند:
واعظ این سنت تحت الحنکت دانی چیست ؟
چانه بندیست که پر چانۀ بیجا نزنی.
تأثیر (از آنندراج)

لغت نامه دهخدا

چاله کند

(لَ کَ)

دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه شهرستان سنندج که در 11 هزارگزی شمال خاور گل تپه و 5 هزارگزی شمال خاور سراب واقع شده. کوهستانی وسردسیر است و 120 تن سکنه ترک دارد. آبش از چشمه ها و محصولش غلات، حبوبات و کمی انگور است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو میباشد و از سراب اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

چاه بن

(بُ)

تک چاه. (آنندراج). بن چاه. ته چاه:
بدین چاه در آب سرد است و خوش
بفرمای تا من بوم آبکش
که هستند با من پرستنده مرد
کزین چاه بن برکشند آب سرد.
فردوسی.
پس آن به که غوکان در این چاه بن
نگویند از موج دریا سخن.
میرخسرو

لغت نامه دهخدا

چله بری

(چِلْ لَ / لِ بُ)

رجوع به چله بری کردن شود

لغت نامه دهخدا

چله بری

عملی از قبیل عزایم، (در اصطلاح بانوان تهرانی) بسیار آمدن و رفتن از روی چیزی مانند سفره و جامه گسترده

فرهنگ لغت هوشیار

چانه زنی

تخفیف گیری، پرگویی، پرحرفی

فرهنگ واژه مترادف متضاد

چاه کنی